نقشه تربیت تمدنی؛ از عمق پارادایم تا میدان نبرد انسانساز
تا نزاع ما به سطح پارادایم نرسد، مسئله حل نمیشود. غرب در اینجا توفیق یافته که نظریه و ایدهی خود را در میدان عمل نهادینه کرده است.
تا نزاع ما به سطح پارادایم نرسد، مسئله حل نمیشود. غرب در اینجا توفیق یافته که نظریه و ایدهی خود را در میدان عمل نهادینه کرده است.
به گزارش پایگاه خبری-تشکیلاتی بعثنا، در نشست سوم نظام مباحث آموزش و پرورش، با نگاهی تمدنی به تعلیموتربیت، لزوم تحول در پارادایمها، بازخوانی عقلانیت اسلامی و تعریف معلمِ تراز بهمثابه امام تربیتی بررسی شد. در پایان، «انسان عازم» بهعنوان ثمرهی تربیت توحیدی معرفی شد.
در ابتدای این نشست، با اشاره به روششناسی حل مسئله اظهار داشت:
«هر مسئله، پنج لایه دارد: بازیگر، برنامه، ساختار، نظریه و پارادایم، و در نهایت ایده نظری. در حالیکه بیشترین توجه جامعه معمولاً معطوف به لایه بازیگر است، آنچه واقعاً مسئله را شکل میدهد، لایههای زیرین بهویژه *پارادایم* و *ایده نظری* هستند.»
وی با تأکید بر ضرورت تغییر در لایههای عمیق برای اصلاح ریشهای مشکلات گفت:
«تا نزاع ما به سطح پارادایم نرسد، مسئله حل نمیشود. غرب در اینجا توفیق یافته که نظریه و ایدهی خود را در میدان عمل نهادینه کرده است.»

در بخش دوم نشست، به تفاوت ساحتهای عقلانیت در سنت اسلامی پرداخته شد:
«عقل انسانی در نگاه اسلامی دارای چهار مرتبه است: هیولانی، بالملکه، بالفعل، و مستفاد. تمدن امروز بیش از هرچیز به عقل شهودی و مستفاد نیاز دارد، اما آنچه امروز رایج است، انباشت دادههاست، نه درک حکمت.»

استاد با اشاره به تفاوت بنیادین انسانشناسی غرب و اسلام گفت:
«در منظومه غربی، آزادی معیار انسانیت است، اما در نگاه اسلامی، اختیار معیار تمایز انسان از سایر موجودات است. ما در جریان تعلیم نباید طوری عمل کنیم که اختیار متربی مخدوش شود. مداخلهی ما باید در جهت مدیریت انتخابها باشد، نه حذف آنها.»
عدالت؛ پسینی یا پیشینی؟وی سپس به مسئله عدالت در نظام تربیتی پرداخت:
«در غرب، عدالت امری پسینی است که پس از دستیابی به رفاه برای عدهای، در قالب خیریه ظاهر میشود. اما در منطق اسلامی، عدالت پیشینی است؛ یعنی ما حتی مجاز به انجام کاری که منجر به ظلم شود، نیستیم. عدالت در نظام ما یک اصل بنیادین است، نه توصیه اخلاقی.»
در ادامه، به مسئله عاملیت پرداخته شد:
«در مدلهای رایج آموزشی، فردگرایی محور است؛ در حالی که در ادبیات دینی، عاملیت فرد و جامعه توأمان دیده میشود. مدرسه، کارخانه انسانسازی است؛ نه فقط در سطح فرد، بلکه در کلیت حیات جمعی آن. هر جزء در مدرسه حیات دارد و حیات مدرسه فراتر از جمع اجزای آن است.»
معلم تراز؛ امام تربیتیدر تبیین ویژگیهای معلم در نظام تعلیم و تربیت توحیدی، سه خصیصه اساسی معرفی شد:
معلم در این نظام، نهتنها انتقالدهنده محتوا، بلکه الگوی قیام و عزم است.

استاد با نقد نظام انگیزشی منفعتمحور گفت:
«انگیزه در تمدن اسلامی، رشد جامعه است، نه سود شخصی. نقطه مقابل منفعتطلبی، تعاون است. جامعهای که در آن همه نسبت به رشد یا افول مسئولاند، جامعهای تمدنساز است.»

در پایان نشست، دفاع مقدس بهعنوان نمونهای موفق از نظام تربیتی مورد توجه قرار گرفت: «در دفاع مقدس رقابت بر سر فدا شدن برای ایران و اسلام بود؛ این یعنی اوج تعلیم و تربیت تمدنی.»

وی در جمعبندی گفت: «ماهیت علم در نگاه ما، عرصه نبرد حق و باطل است. انسان اگر در میدان مبارزه تربیت نشود، سلطهپذیر خواهد شد. ملاک انسانیت عزم است و قله انسانیتها، انسان عازم. پیامبران اولوالعزم الگوی نهایی ما هستند. معلمِ تراز، خود قیام کرده و دیگران را به قیام دعوت میکند.»
