یادداشت دانشجویی
از گالری های لندن تا کوچه های غزه
هنر، نه تنها وسیلهای برای بیان احساسات، بلکه سلاحی قدرتمند در میدان مقاومت است. این متن، با نگاهی ژرف به هنر، نشان میدهد که چگونه جلوههای هنری در مقاطع حساس، تحولات عظیم اجتماعی را رقم زدهاند.
یادداشت دانشجویی
هنر، نه تنها وسیلهای برای بیان احساسات، بلکه سلاحی قدرتمند در میدان مقاومت است. این متن، با نگاهی ژرف به هنر، نشان میدهد که چگونه جلوههای هنری در مقاطع حساس، تحولات عظیم اجتماعی را رقم زدهاند.
به گزارش پایگاه خبری-تشکیلاتی بعثنا، رضا کریمی عضو شورای سیاستگذاری معاونت فرهنگسازی بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی نوشت:
هنر، نه تنها وسیلهای برای بیان احساسات، بلکه سلاحی قدرتمند در میدان مقاومت است. این متن، با نگاهی ژرف به هنر، نشان میدهد که چگونه جلوههای هنری در مقاطع حساس، تحولات عظیم اجتماعی را رقم زدهاند. از رنسانس که مسیر فرهنگی اروپا را دگرگون کرد، تا امروز که هنر میتواند وجدان جهانی را در برابر ستم بیدار کند، این نیروی نرم همواره در جریانسازی نقش داشته است.
در بحبوحهی جنایات غزه، هنر نه به عنوان یک کنش فردی، بلکه به مثابه بسترسازی برای یک موج اجتماعی مطرح میشود. سخن از شب شعرها و نمایشگاههای ساده نیست؛ بلکه از خلق فضاهایی که ذهن و روح مخاطب را با حقیقت فلسطین پیوند میدهند. دانشگاهها، دیوارهای شهر، حتی روزمرگیها باید به رنگ هنر مقاومت درآیند تا نه تنها کنشگران بیدار شوند، بلکه پرسشگران نیز به جستجوی حقیقت ترغیب گردند.
این متن دعوتی است به بهرهگیری از قدرت تخیل و احساسات. به ساخت بستری که در آن، هنر راهی به سوی آگاهی، بیداری و ایستادگی شود. هر نقاشی، هر شعر، هر اثر هنری، میتواند نه فقط پژواک یک فریاد، بلکه آغازگر موجی باشد که دیگران را به حرکت وادارد. آیا آمادهایم که با هنر، تاریخ را بنویسیم؟
چند صباحی می شود که کاسه های چه کنم چه کنم در دستان ما جا خوش کرده است. اگر فریادی از جنس سکوت بود میتوانستیم بگویم صدایی به گوشمان نرسید. اما کنون گوش عالمیان مملو از فریاد های جانگداز کودکانی مظلوم است.گویا قلب و روح ما قاعده فلیس بمسلم را فراموش کرده است که این چنین بر طبل عافیت طلبی می کوبد.گاهی آنقدر سیل احساسات در درون دلمان طغیان میکند که این سد بی تحرکی را فرو می ریزد. اما با گذشت اندک زمانی دوباره ما هسیتم و خانه اول.
بیان پیرامون نکرده ها نیست. بلکه راجب اقدامات پیش روی ماست.کنون که اهل عالم دارد به درکی از( وَمَا لَکُمْ لَا تُقَـٰتِلُونَ فِى سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَٰنِ…) میرسد ما کجای این ادراک ظلم و ایجاد جریانی بر علیه آن قرار داریم.
در دیدار با مسئولان و سفرای کشورهای اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای فرمودند:
«امت اسلامی اکنون نیازمند بسیج همه ظرفیتها از جمله هنر در پشتیبانی دائم از جبهه مقاومت علیه دشمن اشغالگر صهیونیستی است.
»در نگاه معظم له حتی نیامده است سخت افزار های جنگی بلکه هنر را بر تمام آلات جنگی ارجح می دانند.
حضرت آقا در دیدار با هنرمندان در سال ۸۱ نیز می فرمایند:
«هیچ وسیله ایی در دنیا مثل هنر نمیتواند یک حقیقت را این قدر زیبا،این قدر ماندگار،این قدر پر نفوذ و همه گیر در دل انسان ها منتقل کند.»
به گمانم این فرمایش ولی امر مسلمین نیازی به بسط و گسترش ندارد و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
قبل از شرح جان کلام مقدمه ایی جهت ضرورت و میزان اثرگذاری بحث اصلی مطرح میکنم. که کلام بی قوت نماند.به ماشین زمان برویم و رجعتی به سده ۱۴ میلادی داشته باشیم.هنوز که هنوز است هنر در ردای تقدس زیست میکند.به گمان می رود مشتری تمام نقاشی ها،مجسمه سازی ها،شعر ها و …. فقط و فقط معبود آسمانی ست.هنر شب نامه ی اشاعه دین بود و در دست کلیسا و طبیعتا پخش کنندگان شب نامه ها که هنرمند باشند مفقود الهویت.
اما،رنسانس برای تولد دوباره دست احتیاج به محضر چه چیزی جز هنر و هنرمند دراز کند که بتواند جهت حرکت یک جامعه را تغییر دهد؟هنر محدود در دست کلیسا حالا شکل و شمایل جلوه گری مادیات به خود گرفته است. و تمام تلاش خود را به کار گرفته تا صحه ایی بر اصالت انسان بگذارد. به قول خودشان هنر رنسانس فرهنگ اروپا را از تاریکی قرون وسطی بیرون کشید و به دوران مدرن متصل نمود. خلاصه کلام با هنر تمایلات اجتماعی در جامعه ایی را دگرگون کردند.
هنر متولد یک ماشین حساب با فرمول های مشخص نیست. بلکه احساسات نقش اساسی در آن دارد.با توجه به این تعریفات میتوان دریافت که هنر جهت گیری و سو گیری دارد.یا به سمت ظلمت است و یا به سمت نور.یا بر محور توحید و اولیاء الله است یا بر محور طاغوت و اولیاء آن.
در مقدمه مصداقی راجب این جهت دهی عرض کردم. که توانستند از طریق بغض نسبت به کلیسا و حب نسبت به اصالت بخشی به انسان جهت حرکت جامعه را تغییر دهند.سید شهیدان اهل قلم در نفی این هنر میفرمایند:
(حجاب اکبری هنری است که تعلق خویش را به آن میثاق ازلی و عهد الست انکار کند و مگر نکرده است؟اصلا هنر مدرن با انکار این میثاق و نفی تعهد به وجود آمده است.)
زمانی که بتوانیم بر تمایلات و تخیلات ملتی حکمرانی کنیم و آن را مصادره کنیم آن تخیل و تمایلی که مطلوب ماست و تولید شده به دستان ما می شود عامل شکل دهی حرکت های جریان ساز زیرا به لایه های عمیق انسان ها و جوامع توانسته نفوذ کند و نقش عظیمی در رویا های آِینده و حال آنها بسازد.
هنر همچون جرقهای است که در دل تاریکی میافتد و شعلهای از آگاهی و تحول برمیافروزد. آنچه که در قالب زیبایی، رنگ، و کلمات پنهان است، میتواند در دل جامعه طوفانی از اندیشه و احساس برانگیزد. هنر قدرت دارد تا افکار را بیدار کند، اذهان را شکل دهد و مسیری نو در جریانهای اجتماعی بگشاید. با قدرتی نرم، اما عمیق، هنر میتواند بهراحتی بنیانگذار تغییرات عمیق اجتماعی باشد.
بسترسازی، اما فرآیندیست آگاهانه و هدفمند برای مهیاسازی زمینههایی که در آن، استعدادها شکوفا شده و کنشهای فردی به کنشهای اجتماعی بدل میگردند. این حرکت، از تولید فردی فراتر میرود و به ساختن فضا، فرصت، ابزار، و نهادهای مولد کنش فرهنگی و هنری میانجامد.
اگر کنش فردی، بارقهای از روشنایی در دل شب باشد، بسترسازی، سپیدهدمیست که افق را از تاریکی میرهاند. آنکه اهل افقاندیشی و تعالیبخشی به جامعه است، نه تنها خود میدرخشد، که زمینه درخشش دیگران را نیز فراهم میآورد. بهراستی، جامعهای که بستر رشد کنشگران را فراهم آورد، خود را از تکیه بر نبوغ فردی بیپناه، به سوی شکوفایی جمعی سوق داده است.
در این ۵۵۲ روزی که غزه زیر بمباران است، چه میزان از زمان خود را صرف این کردهایم که از طریق هنر، احساسات و عواطف را بهعنوان ابزارهایی قدرتمند، برای بیداری و ایجاد یک جریان وسیع در حمایت از مسئله فلسطین به کار بگیریم؟ در این مدت، به حقیقتِ «هنر بهعنوان یک جریانی سرشار از احساسات» فکر کردهایم؟ چقدر تولید هنری نیاز است تا رودهایی از جنس عاطفه جاری شود و به دریای عقلانیت ایستادگی در برابر استکبار برسد؟
ما در شرایطی قرار داریم که باید درک کنیم این روزها، روزهای آزمون هستند؛ آزمون تعیینکنندهای که در آن، بهراحتی میتوان فهمید که چه کسی در برابر ظلم ایستاده و چه کسی از آن فاصله گرفته است.
وقت آن رسیده که برای مسئله فلسطین، بهویژه در فضای دانشگاهی، بستری مناسب فراهم کنیم که از قالبهای مختلف هنری، احساسات و عواطف را به سمت این مسئله سوق دهد.
در این فضا، ما تنها به دنبال کنشگری فردی نیستیم، بلکه میخواهیم بهوسیله هنر، بستری فراهم کنیم که در آن کنشگران اجتماعی و هنری تربیت شوند؛ کنشگران آگاه و بیدار، نه فقط برای یک اقدام فردی، بلکه برای ایجاد یک حرکت بزرگ اجتماعی که بر اساس عقلانیت و عاطفه جمعی استوار باشد.
اما در این مسیر، چالش اصلی، ارتباطگیری درست بین قوه تخیل و عاطفه با عقلانیت است. در صورتی که نتوانیم این پیوند را برقرار کنیم، حرکت در این مسیر به شکلی سنگلاخی و دشوار تبدیل میشود که ممکن است حتی برخی از ظرفیتها و توانمندیهای بالقوهای که میتوانند در خدمت این آرمان بزرگ قرار گیرند، بهطور کامل بروز نکنند.
هنر میتواند این گسست را پرکند. تصور کنید بستری ترتیب داده شود مانند یک شب شعر برای دانشگاه با موضوع فلسطین.اقداماتی صورت گرفته اما به دلیل اینکه نتوانستیم پیش زمینه ذهنی را از طریق احساسات فراهم کنیم کنشگران بالقوه به فعلیت نرسیدند.
تصور کنید قبل از برگزاری این شب شعر اتمسفر دانشگاه را به کلی تغییر داده اید.دانشگاه را شبیه غزه ساختید.دانشجویی که به سلف می رود و با اثر خون دست و پای کودکان فلسطینی مواجه میشود.به سالن آموزش می رود با کوهی از کفن شهیدان فلسطینی مواجه می شود.به کلاس درس می رود تصاویر کودکان دل او را جریحه دار میکند.
با ساختن چنین اتمسفری که بر احساسات و عواطف تاثیر می گذارد آیا میتوانیم بگوییم که دانشجومعلمان و دانشجویان رغبتی برای کار در موضوع فلسطین ندارند؟حداقلی ترین اتفاق این است که دو بستر رقم میخورد که بستر اول برای کنشگران جریحه دار دردمند می باشد که موتور اقدامشان روشن شده و بستر دوم مخالفانی است که موتور پرسش گری آنها روشن می شود و حالا میتوان گفت برویم سراغ نشست های تبیینی.کلام را بیش از این طولانی نکنم.حالا میتوانیم با حلقه ایی از دردمندان دست به کار های مختلف برای مسئله فلسطین بزنیم.
گالریهای لندن و کوچه های غزه از یک قالب مشترک و یک فطرت انسانی برآمدهاند. اینکه هنر از قالبها و ابزارهای مختلف برای بیان واقعیتها و آگاهیبخشی استفاده کند، در نهایت میتواند به یک حرکت بزرگ اجتماعی و جهانی منتهی شود. هنر میتواند در چنین شرایطی، بهعنوان یک نیروی قدرتمند، قدرت جوشش و تاثیرگذاری خود را به جهانیان نشان دهد. در این زمینه، هر چه بیشتر از هنر برای جهتدهی به جامعه استفاده کنیم، میتوانیم با قوت بیشتری مشت کوبندهای بر دهان مستکبرین عالم بزنیم.
کنش فردی در قالب هنر میتواند مهم باشد، اما آنچه که نیاز داریم، بیشتر از آن، بستر سازی برای پرورش کنشگر در قالب هنر است. هنر باید بهعنوان ابزاری برای پرورش و تربیت کنشگران اجتماعی و هنری در خدمت جامعه قرار گیرد. این کار، باید با طراحی دقیق بسترهای احساسی، اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد تا از دل آن، یک جنبش بزرگ و تاثیرگذار شکل بگیرد که نه تنها در حمایت از فلسطین، بلکه در راستای تحقق آزادی و عدالت در معنای حقیقی آن در مقیاس جهانی برای آماده سازی قلوب و ارواح و قدوم جهت حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی باشد.
وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ
همچینین بخوانید: هنرمند تراز انقلاب اسلامی