پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴

۰۰:۴۶ - ۱۴۰۴/۰۶/۱۶

یادداشت دانشجویی

جبران کمبود معلم؛ به چه قیمتی؟

چرا به جای بستر سازی برای افزایش پذیرش جوانان، مدام سقف سنی و شرایط ورود به دانشگاه فرهنگیان و حوزه تدریس را تغییر میدهیم؟! مگر هدف اصلی از تأسیس دانشگاه فرهنگیان، امر تربیتِ معلم و احیای مراکز تربیت معلم نبود؟!

جبران کمبود معلم؛ به چه قیمتی؟

به گزارش پایگاه خبری-تشکیلاتی بعثنا، فاطمه فتحی نیا، عضو فعال معاونت علمی بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان مرکز شهید شرافت در یادداشتی نوشت: 

جبران کمبود معلم؛به چه قیمتی؟!

اساسنامه دانشگاه فرهنگیان در دی ماه سال ۱۳۹۰ بنا به پیشنهاد وزیر وقت آموزش و پرورش به تصویب رسید.ماده ۲۸ این اساسنامه بدین شرح بود :

“تأمین بخشی از نیازهای خاص آموزش و پرورش در رشته هایی که امکان توسعه آن ازطریق دانشگاه وجود ندارد، مطابق ضوابط و مقررات وزارت آموزش و پرورش از میان دانش آموختگان سایر دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی کشور و حوزه های علمیه، مشروط به گذراندن دوره یکساله مهارت آموزی در دانشگاه بلامانع میباشد.”
ماده ای که قرار بود افراد تحصیل کرده و کاربلد را در چارچوب قوانین و ضوابط علمی و عقیدتی در آموزش و پرورش استخدام کند. راه حلی که در ابتدا، برای جبران کمبود معلم، به نسبت مفید واقع شد.

اکنون حدود ده سالی است که استخدام از طریق ماده ۲۸ هم صورت میگیرد. اخیراً شاهد این بودیم که سقف سنی در این آزمون به ۴۰ سال رسیده است. این یعنی ورود دهه شصتی ها به چرخه تدریس. چرخه‌ای که در نوع خود فرساینده است و نیاز به انرژی مضاعف دارد. موضوعی که کنترل آن برای سنین بالاتر میتواند به مراتب سخت‌تر و تعیین کننده باشد.

در سال های اخیر،ایده ای تحت عنوان “رشته های دو مدرکی” مطرح و عملی شد.

طرحی که عنوان کرده بود متقاضیان میتوانند دو سال در دانشگاه دولتی و دو سال در دانشگاه فرهنگیان تحصیل کنند. ایده‌ای که به احتمال زیاد با هدف کاهش هزینه تحصیل دانشجو معلم ها طراحی شده بود.

در تیرماه سال ۱۴۰۳ اما قانون برنامه ۵ ساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران منتشر شد.

در ماده ۸۸ آن ذکر شده بود :“جذب و تربیت نیروهای مورد نیاز در مشاغل آموزش و پرورش منحصراً از طریق دانشگاه‌های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی با تقویت زیرساخت‌ها و ظرفیت‌ها و توسعه کمی و کیفی آنها صورت می‌گیرد.”
ماده ای که میتوانست آن را نسخه ای تغییر یافته از ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان دانست.
این ماده هم موجی از نگرانی ها و مخالفت ها را از سوی صاحب‌ نظران و تشکل های دانشجویی به همراه داشت.

اما حالا افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان به ۳۰ سال

طرحی که مبنا را بر این گذاشته است که افراد ۱۸ تا ۳۰ سال میتوانند در کنکور سراسری برای ورود به دانشگاه فرهنگیان با هم رقابت کنند.
این طرح شاید در نگاه نخست بتواند راهی برای ورود افراد باتجربه و تحصیل کرده به آموزش و پرورش باشد اما در بطن خود،این اختلاف سنی بین مربی و متربی میتواند ضربه مهلکی بر پیکره آموزش و پرورش کشور وارد کند و حوزه قدرتی این وزارت را نسبت به حال حاضر به مراتب فرسوده تر کند.

روزی استخدام از طریق ماده ۲۸ را تصویب و اجرا میکنیم، بعد از آن ایده رشته های دو مدرکی را مطرح میکنیم، و حالا افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان تا ۳۰ سال…
چرا به جای بستر سازی برای افزایش پذیرش جوانان، مدام سقف سنی و شرایط ورود به دانشگاه فرهنگیان و حوزه تدریس را تغییر میدهیم؟! مگر هدف اصلی از تأسیس دانشگاه فرهنگیان، امر تربیتِ معلم و احیای مراکز تربیت معلم نبود؟!

در نهایت، سه نمونه ذکر شده، راه حل هایی هستند که شاید در کوتاه مدت بتواند پاسخگوی دغدغه کمبود معلم باشد.

اما بدیهی است که در بلندمدت میتواند تبعاتی داشته باشد که به مراتب از کمبود معلم در آموزش و پرورش، مخرب‌تر و پرهزینه‌تر شود.
امید است که دغدغه مندان عرصه آموزش و تربیت، تمهیدات لازم را برای بررسی و وارسی مجدد این قوانین بیندیشند و راه حلی شایسته و مفید با هدف تغییر رو به رشد این دانشگاه و وزارت ارائه دهند.

مطالب مرتبط