جمعه ۲۱ شهریور ۱۴۰۴

۰۰:۳۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۶

یادداشت دانشجویی

متور محرکه ای به نام روح توحیدی

چه از قبل انقلاب و چه از بعد انقلاب، تشکل های بسیار زیادی با فعالانی از سنین مختلف، مشغول کار بوده و هستند. اگر بخواهیم ظاهر قضیه را توصیف کرده باشیم، بسیج هم مانند هر تشکلی، به نوبه خودش یک تشکیلات به همراه تعدادی عضو فعال دارد؛ اما قطعا حقیقت امر، چیزی فراتر از این اظهارات است و آن چیزی که بسیج را می‌تواند از هر تشکیلات دیگری متمایز کرده و قوت منحصر به فردی به آن ببخشد، روح‌ت...

به گزارش پایگاه خبری تشکیلاتی بعثنا، مهسا فاروقی، فعال بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فاطمه الزهرا ساری در یادداشتی نوشت:

چه از قبل انقلاب و چه از بعد انقلاب، تشکل های بسیار زیادی با فعالانی از سنین مختلف، مشغول کار بوده و هستند. اگر بخواهیم ظاهر قضیه را توصیف کرده باشیم، بسیج هم مانند هر تشکلی، به نوبه خودش یک تشکیلات به همراه تعدادی عضو فعال دارد؛ اما قطعا حقیقت امر، چیزی فراتر از این اظهارات است و آن چیزی که بسیج را می‌تواند از هر تشکیلات دیگری متمایز کرده و قوت منحصر به فردی به آن ببخشد، روح‌توحیدی حاکم بر فطرت و ریشه‌ی این
تشکیلات مقدس است. توحیدی که به تنهایی قوی ترین موتور پیشران و محرک برای هر بسیجی است تا با جان و دل و بدون اینکه سختی ای و زخم زبانی او را از راه منحرف کند؛ تمام قد در مقابل سخنان ناشایست و عناد ورزی های داخلی و خارجی بایستد و این ایستادگی به همین جا ختم نمی‌شود، و او با این موتور محرک، زانوانش چنان قدرت می‌گیرد که خود، آرپیجی به دست در میدان جنگ های نابرابر به سمت توپ و تانک دشمن می‌دود و هر آن، بیشتر از پیش نجوای این نیروی عمیق در دل و جانش زنده‌تر می‌شود که: ما در هر صورت پیروزیم!
چه میدان را فتح کنیم و چه شهید شویم! این شجره طیبه در کنار این روح وسیع توحیدی که حاکم بر پیکرهٔ آن است،شاخ و برگی محکم و منظم دارد که به راحتی چشم هر دل را به خود خیره می‌کند؛ و آن هم هویت بخشی در اثنای کار تشکیلاتی است. به راستی که آن حلقه مفقودهٔ ارزشمندی که باعث کنار زدن رنگ خواب از هر چشمی و رفع رکود از هر پایی می‌شود همین است: هویت گمشده!! امام راحل،با درایت و ذکاوتی که داشتند خوب می‌دانستند مساله‌ی نیروی انسانی برای هر انقلاب ثمر بخشی که بخواهد به تمدن برسد، یک امر حیاتی است. و این نیروی انسانی برای انگیزه داشتن و حرکت کردن نیازمند داشتن یک هویت غنی و فطری است.
و لذا برای پدیدار شدن این حلقهٔ مفقوده، با یک فناوری بسیار دقیق و حکیمانه، میان بری بر نقشه راه رسیدن به هویت حقیقی، طراحی کردند که سال‌های سال است؛ بسیاری از دانشگاه‌ها و اندیشمندان غربی در پی دست‌یافتن به آن هستند! چراکه آن‌ها برای هر رشته ای توانستند کارورزی ای جهت تربیت نیروی متخصص تر طراحی کنند، به جز رشته‌ی مدیریت!
و حضرت امام، با این فناوری مدبرانه کاری کردند که یک جوان ۱۸ساله، مدیریت و کار تشکیلاتی را کاملا اصولی و همراه با رشد و تقویت معنویت و سعه‌ی صدر در این تشکیلات آن هم به صورت کاملا رایگان،بیاموزد.
اما بسیجی ها! آن‌ها که سرباز ارتشی هستند که به تعبیر شهید آوینی، قوی ترین ارتش دنیاست! آن‌ها که امام آرزوی محشور شدن با آن‌ها را داشت!! آن‌ها را نمی‌توانید از روی ظاهر شان تشخیص دهید! چراکه ظاهر، کسی را بسیجی نمی‌کند، که به فرموده حضرت آقا: بسیج نه یک سازمان، که یک تفکر است! و علائم شهودی این تفکر را فقط در میدان عمل می‌توانید درک کنید! آن‌جا که سیل و زلزله،شهری را ویران کرده یا دشمن تفکرات فرزندان ما را نشانه گرفته و آن‌ها را تحریک به اغتشاش می‌کند و یا حتی آن‌جا که، نه دشمن خارجی! بلکه از نوع داخلی‌اش، کمر همت بر نابودی امید و اندیشه جوانان و نوجوانان عزیز مان بسته؛
شهود رنگ خالص این تفکر است که می‌تواند پای هرچیزی بایستید! از مقاومت در برابر کنایه ها و فحاشی ها تا مرگ صبر ، در کف خیابان ها و دانشگاه ها و ساختن مناطق محروم،
آن هم به نیت ساخته شدن!

مطالب مرتبط

1 نظر برای این مطلب ثبت شده است:

صفایی

۰۷ آذر ۱۴۰۳


احسنت، یادداشت خوبی بود

نظرات بسته شده است