بهدنبال طرح وزارت آموزش و پرورش برای افزایش سقف سنی پذیرش در دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی و موافقت اولیه شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی، واکنشهای بسیاری از سوی فعالان و کارشناسان تعلیم و تربیت برانگیخته شده است. خانم دکتر امینی، رئیس دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی اصفهان، در این مصاحبه با بیان دلایل دینی، تربیتی و روانشناختی مخالفت خود، هشدار داد. که چنین تصمیمی هویت تربیتی دانشگاه فرهنگیان را تضعیف کرده و کیفیت آموزش معلمان آینده را کاهش خواهد داد.
نظر شما درمورد افزایش سن ورود به فرهنگیان چیست؟ اجرای این طرح چه مزایا و آسیب هایی دارد؟
بخش اول: مخالفت با افزایش سن بر اساس مبانی دینی و تربیتی
بسمالله الرحمن الرحیم و به نستعین. الحمدلله ربالعالمین. در ارتباط با بحث افزایش سن دانشجو معلمها، ما هدف اصلی از ایجاد دانشگاه فرهنگیان این است که ما دانشآموزان دیپلمه را که بلافاصله دیپلمشان را میگیرند، به مدت ۴ سال بهطور شبانهروزی در یک فضای علمی و تربیتی، به استناد فرمایش آقا امیرالمومنین علیهالسلام که میفرمایند: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَهِ، مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ»؛ قلب نوجوان همانند یک زمین خالی است که هر بذری در آن ریخته شود، آن را میپذیرد.
آمادگی پذیرش مباحث تربیتی در سنین پایین
این ۴ سال، دانشجو معلم ما وقتی از دبیرستان بلافاصله وارد دانشگاه میشود، این آمادگی پذیرش مباحث اخلاقی و تربیتی را دارد. و ما میتوانیم به نحو مقتضی، با توجه به برنامههای تربیتی که مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هست، یک معلم تراز جمهوری اسلامی تربیت کنیم.
اما اگر که این مرحله تأخیر در آن بیفتد و به فرمایش خود آقا امیرالمومنین، قلب آن نوجوان از شبههها پر شود و به اصطلاح، یک مقداری بزرگتر بشود، دیگر به راحتی قابل تغییر و تحول نیست. و ما نمیتوانیم آن انتظارات را داشته باشیم.
شواهد عینی از تفاوت مهارتآموزان و دانشجومعلمان
کمااینکه الان خود آموزش و پرورشیها در بحث به اصطلاح تفاوت مهارتآموزها و دانشجو معلمها در آموزش و پرورش، این نکته را مطرح میکنند که تفاوت فاحشی هست بین مهارتآموزان و دانشجو معلمها در بحث آموزششان، برخوردشان و شخصیتشان.
بنابراین، این بالا بردن سن دانشجو برای دانشگاه فرهنگیان نهتنها مفید نیست، بلکه یک آسیب جدی به سیستم تعلیم و تربیت کشور است. حالا موارد دیگری هم، دلایل دیگری هم هست که اگر خواستید، من آنها را هم خدمتتان بگویم. بله.
بخش دوم: دلایل علمی و روانشناختی مخالفت با افزایش سن
بهترین بازه سنی برای شکلگیری هویت حرفهای
علاوه بر فرمایش آقا امیرالمومنین، تجربههای علمی و مطالعات روانشناختی هم نشان داده که بهترین بازه سنی برای شکلگیری هویت حرفهای یک شخص و هویت اجتماعی و تربیت یک شخص، سن ۱۸ تا ۲۴ سال است. که در این سن فرد میتواند در این بازه زمانی، با روحیات انعطافپذیری که دارد، خیلی راحت میتواند ذهن و جانش را آماده یادگیری عمیق و زیست تربیتی بکند.
وقتی که افزایش سقف سنی در دانشگاه مطرح میشود و ما با دانشجو معلمانی با سنین بالاتر ارتباط داشته باشیم، این فرایند تربیتی و هویت حرفهای قاعدتاً دچار چالش و آسیب میشود و خروجی دانشگاه فرهنگیان یک خروجی مطلوبی نخواهد بود.
چالشهای زیست شبانهروزی برای سنین بالا
نکته بعدی زیست تربیتی و فضای شبانهروزی دانشگاه فرهنگیان یا به همان اصطلاح خوابگاه هستش. خوب، این بحث زیست تربیتی تمام وقتی که در دانشگاه تربیت شده، لازمش حضور دانشجو معلمان جوان و بدون دغدغه هست. خب، یک دانشجو معلم ۲۵ ساله قطعاً ازدواج کرده، بچه دارد، همسر دارد و نمیتواند بیاید در خوابگاه تمام وقت بماند و اساس کار تربیتی و هویتبخشی دانشگاه فرهنگیان در قسمت فوق برنامههایش هست.
تفاوت مأموریت دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاهها
وگرنه آموزش دانشگاه اصفهان دارد با کیفیت خیلی عالی آموزش میدهد. دانشگاه صنعتی همین کار را میکند. دانشگاه تهران حتی دانشگاه شریف هم دارد با عالیترین کیفیت آموزش میدهد. ولی هدف دانشگاه فرهنگیان شکلگیری هویت معلمی یک نفر و شخصیت شاخص آن دانشجو معلم هست. که در قالب فوق برنامهها و قسمت خوابگاه این اتفاق میافتد. و دانشجو معلم وقتی که بدون دغدغه باشد، راحت میتواند در بین همسالان و همنسلان خودش، بدون دغدغه بماند و برنامهها را دنبال بکند.
مزیتهای سنین پایین در فرایند تربیت
در نتیجه، خروجی دانشگاه میتواند باکیفیتتر باشد. اما سن بالا، یکی ازدواج کرده، یکی بچه دارد، یکی همسرش اجازه نمیدهد در فوق برنامهها شرکت بکند و … و ما آسیبی که الان داریم برای ترددیهایمان، نسبتاً اینجا خیلی پررنگتر میشود. و بنابراین ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که بعداً دانشجو معلم ما وقتی میرود آموزش و پرورش، در تراز جمهوری اسلامی ایفای نقش بکند. این نکته هم هست، بله.
ضعف پشتوانه کارشناسی تصمیم
خب، نکته بعدی پشتوانه کارشناسی و پژوهشی در تصمیمگیریهای کلان پشت این تصمیم عجولانه نیست. یعنی اینها باید حتماً این را بررسی بکنند، نظر سنجی بکنند، در حوزه سیاستگذاری در آموزش و پرورش.
نمیدانم، الزامات این کار، مشورت با صاحبنظران دلسوز، تجاربی که ما الان تجربه خیلی خوبی داریم بین تفاوت بین مهارتآموزها و دانشجو معلمهایمان و از این جهت خیلی خوب میتوانند نتیجه بگیرند که آیا این کار درست است یا نه.
با توجه به اینکه همه به اصطلاح اذعان دارند به اینکه مهارتآموزها خوب انتخاب نشدند و خوب عمل نکردند، بنابراین این معضل و این چالش برای دانشگاه فرهنگیان هم در آینده خواهد بود و عملاً دانشگاه فرهنگیان تبدیل میشود به یک چیزی شبیه مثلاً دانشگاه پیام نور، نمیدانم، دانشگاههای غیرانتفاعی و آن اهدافی که مقام معظم رهبری در ذهنشان دارند برای دانشگاه، اصلاً محقق نخواهد شد.
درخواست از مسئولین برای تأمل بیشتر
امیدواریم که مسئولین یک مقداری با تأمل و دقت بیشتری روی این قضیه بررسی بکنند و تصمیم بگیرند.
بخش سوم: تحلیل علل پرداختن به این موضوع به جای مسائل بنیادین
به نظر شما چرا سیاست گذاران نظام تعلیم تربیت به جای پرداختن به مسائل بنیادین مثل بودجه، تربیت معلم و خوابگاه به چنین مسئله ای میپردازند؟
درواقع دچار تنزیل اولویت شدیم.
اشتغال زایی سریع
رسیدگی به آن مسائل بودجه آموزش و پرورش که خیلی چالش داریم یا مسائل خوابگاه و تربیت معلم، سطح پایینتر انتخاب کردن، من فکر میکنم خب با توجه به بحث اشتغال در کشور که جمعیت زیادی ما داریم الان که اینها بیکار هستند و حالا دولت مأیور، ضربالاجل این مشکلات را حل کند، حالا یک راهکارش هم این گفته که مثلاً حالا بیایند ولی ما در بحث گزینش معلم واقعاً باید نهایت سختگیری و حساسیت را داشته باشیم.
لزوم کیفیتگرایی در گزینش معلم
حالا شهرداری شاید مثلاً نیروهایی که جذب میکند اگر که کیفیت نداشته باشند، خیلی آسیب نزند به جامعه، گرچه همه جا آسیب میزند، ولی آموزش و پرورش که بنیاد رشد و توسعه کشور هست، حتماً باید نیروهای کیفی در آن باشند.
بنابراین تصمیمهای اینچنینی من فکر میکنم خیلی، نه تنها معضلی را از جامعه حل نمیکند، بلکه معضلات بیشتری را هم تحمیل میکند به کشور.
در کشورهای توسعه یافته گزینش معلم چه الزاماتی دارد؟
یک فرد ۳۰ ساله را میخواهیم با یک فرد ۱۸ ساله مقایسه کنیم، نظرتان چیست؟ سازوکاری عرض میکنم؛ این نکته آن پارامترهای معلمی را باید خیلی در بحث گزینش مد نظرشان باشد. الان کشورهای توسعهیافته به همین راحتی معلم جذب نمیکنند و معلم باید حداقل ۱۲۰ تا صلاحیت، اینطور که من مطالعه کردم در فرانسه و ژاپن، یک نفر باید ۱۲۰ آیتم صلاحیتی داشته باشد در بعد عمومی و تخصصی تا آن وارد چرخه آموزش و پرورششان بشود.
بعد وقتی وارد چرخه میشود، تازه تا ۵ سال تحت نظر همان، به قول ما گزینش و حراست، ایفای نقش میکند و بعد از ۵ سال اگر که دیدند معلم بهدردبخوری هست، برایش حکم صادر میکنند که استخدام بشود. و خب وقتی هم یک نفر در این کشورهای توسعهیافته استخدام میشود به عنوان معلم، بهترین امکانات و مزایا را برخوردار میشود از آن که همه آرزو میکنند معلم باشند در کشوری مثل ژاپن.
اما معلم شدن هم شایسته هر کسی آنجا نیست. آدمها بسیار باید توانمند و متعهد و به اصطلاح ارزشمند باشند.
هشدار درباره تضعیف آموزش و پرورش
بنابراین اگر میخواهند چنین طرحی را داشته باشند با سازگاری که الان هست، فقط تضعیف آموزش و پرورش است و به اصطلاح کیفیت را فدای کمیت کردن است. ولی اگر واقعاً کار بکنند، باید همه تمهیدات و مقدمات جذب معلم را هم یک مقدار …
آرمانهای مورد انتظار برای آموزش و پرورش
ما امیدواریم که آموزش و پرورش ما یک روزی بتواند آن آرزوها و اهدافی که مقام معظم رهبری دارند برای کشور و سند تحول هم اینها در خودش دارد، عملیاتی
و آموزش و پرورش ما بتواند به عنوان یک سازمان شاخص و اثربخش، هم در بخش معلمین، معلمین بسیار ارزشمند و متعهد و خوبی را تربیت کند و هم در بحث مواد درسی و برنامههای درسی به گونهای برنامهریزی بشود که ما باز هم بتوانیم دانشآموزان و نیروهایی شبیه حاج قاسم سلیمانی، شبیه شهید امیرعبداللهیان، شبیه حاجیزاده، باقری، سلامی و استاد تهرانچی و استاد فقهی در جامعه تربیت بکنیم.
ما این هستیم، انشاالله که محقق بشود.