به گزارش پایگاه خبری تشکیلاتی بعثنا، سجاد احسانبخش، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان استان یزد، در یادداشتی با اشاره به مجموعه زمزمهها، تصمیمات پراکنده و تغییرات ساختاری در حوزه آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان، نسبت به روندی هشدار میدهد که آن را «پازل انحلال» این دانشگاه میخواند؛ روندی که بهاعتقاد او، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند هوشیاری، دفاع صریح و مطالبهگری جدی است.
زمزمه هایی از فضای آموزش و پرورش بلند میشود، که تن دغدغه مندان به این حوزه را بیش از پیش لرزانیده است.
نجواهایی که گویا مجدد تاریخ دهه نود را دارد به ارمغان می آورد. در سال ۹۷ بود که تصمیمات دولت وقت ناظر بر ساختار دانشگاه فرهنگیان اتفاقی کم سابقه را رقم زد. رهبر جامعه در ۱۹ اردیبهشت ۹۷ با حضور در پردیس نسیبه تهران این موضوع را با صراحت کامل بیان کردند:
دانشگاه فرهنگیان مرکز ثقل نظام آموزش و پرورش است.
در طول این سال ها تحلیل های متنوعی نسبت به این جمله بیان شد، اما امروز نگاه به این صحبت، باید جور دیگری باشد. ترازوی نظام تعلیم و تربیت ما گویا در حال لق شدن است و کم کم دارد توازن خود را از دست میدهد. توازنی که عامل آن دانشگاه فرهنگیان است و خواهد بود.
زمزمه هایی که به گوش میرسد منادی انحلال دانشگاه فرهنگیان را دارد. پازلی که ریز به ریز و با ظرافتی خاص در حال تکمیل است به گونه ای که بعضی از خواص هم از دیدن آن غافل هستند.
در ادامه به بخش هایی از این پازل پرداخته می شود تا درک بهتری نسبت به این فرآیند شکل بگیرد:
۱_مسئله افزایش سقف سنی دانشگاه فرهنگیان از ۲۴ به ۳۰ سال:
نظام جذب دانشگاه فرهنگیان بر اساس یکسری از شاخصه ها به ۲۴ سال سن ورود تعیین شده است. شاخص هایی نظیر جذب جوان و نخبگان در این فضا، پویایی و نشاط کلاس که به واسطه معلم دارای انرژی صورت میگیرد، فرصت ساخت و ایجاد ساحت های معلمی در یک دانشجو دانشگاه فرهنگیان که طبق نظران کارشناسان بازه منطقی این اثرگذاری ها در حد فاصل ۱۸ الی ۲۴ سال است.
افزایش سقف سنی ورود به ۳۰ سال تنها منجر به رخوت، خمودگی و پیری زودرس این نظام خواهد شد و کارایی لازم یک معلم از آن سلب خواهد شد.
۲_ساختار دانشگاه فرهنگیان:
مسئله ای جدید و تکه بزرگی از این پازل، تغییر ساختار دانشگاه فرهنگیان به ساختار دانشگاه های وزارت علوم بدون توجه به کارایی این نهاد است. ساختاری که رسالت تربیت معلم را در صندوقچه ای گذاشته و به عوارضی که در آینده نه چندان دور ممکن است به وجود بیاورد کاری ندارد.
هنگامی که دانشگاه فرهنگیان در ترازو، با دیگر دانشگاه از جنبه های گوناگون برابری کند دیگر نیازی به توجه به این دانشگاه و حتی وجود داشتن آن نیست و عرصه را برای افرادی که از سال ها پیش به دنبال نابودی این نهاد مقدس هستند باز میکند.
۳_ مسئله جذب و بند ب ماده ۸۸ مصوبه هیئت وزیران:
در بند ب ماده ۸۸ سند هفتم توسعه به ۴ روش جذب برای دانشگاه فرهنگیان پرداخته است و اصالت را به ساختار جذب مستقیم از دانشگاه فرهنگیان داده است. اما در در این مصوبه هیئت وزیران از ۴ نوع تنها به یک نوع آن و آن هم کم هزینه ترین آن پرداخته است. شیوه ای که دانشجو نیاز نیست ۴ سال در مکان درس بخواند و حقوق آن هم به طور محسوسی کاهشی میشود.
مشخصاً این نوع ساختار در ادامه برای کسانی که شأنی برای این دستگاه قائل نیستند بستر خوبی میتواند باشد تا دانشگاه را تضعیف کنند.
این ۳ مورد و صحبت های مشاورین دولت کنونی ناظر بر تسهیل در فرآیند جذب و کثرت مسائل این چنینی یک نکته را عیان میکند:
«اگر علنی نتوانیم با حرف رهبری مخالفت کنیم از روش های دیگری وارد میشویم.»
اصحاب آموزش و پرورش و کسانی که نسبت به این دستگاه دغدغه دارند چرا به شکل علنی مخالفت خودشان را بیان نمیکنند؟ چرا گمان کردند سکوت شان دایه دار انقلابی گریشان هست؟ چرا با لالایی خلسه خوابتان گرفته است؟ این مسائل بیش از حد عیان است. اگر به این دستگاه ضربهای وارد شود، پس لرزه این ضربه کل ساختار کشور را دچار لرزش اساسی میکند. چه بسا که مسیر تحول را و آنچه که رهبر جامعه انتظار دارد بیشک به عقب خواهد افتاد.