به گزارش پایگاه خبری-تشکیلاتی بعثنا، نفسیه گودرزی، فعال بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان مرکز عترت در یادداشتی نوشت:
آیندهی نظام آموزشی هر کشوری در گرو کیفیت معلمانی است که امروز تربیت میشوند. تصمیم اخیر مبنی بر افزایش سقف سنی پذیرش دانشجو–معلمان تا ۳۰ سال، اگرچه به منظور گسترش فرصتها و جبران کمبود نیرو انجام شده است، اما در آیندهای نه چندان دور میتواند خود به عاملی برای تضعیف نظام آموزش و پرورش بدل گردد. در ادامه به برخی از معایب این تصمیم اشاره میشود:
۱. ابعاد فردی و جسمانی
معلمی شغلی است که نیازمند انرژی، پویایی و صبر مستمر است. ورود افراد با سن بالاتر ممکن است با کاهش توان جسمانی و روانی و نیز نشاط مورد نیاز برای فعالیتهای آموزشی همراه باشد. همچنین، انعطافپذیری کمتر در یادگیری روشهای نوین تربیتی و فناوریهای آموزشی میتواند مانع از تطبیق سریع آنان با محیط بروز آموزشی گردد.
۲. انگیزه و تعهد شغلی
شغل شریف معلمی نه تنها نیازمند دانش و مهارت، بلکه به میزان قابل توجهی وابسته به انگیزه ذاتی و تعهد حرفهای است. افراد ۳۰ ساله ممکن است معلمی را نه به عنوان علاقه و حرفه اصلی، بلکه به عنوان گزینهای جایگزین انتخاب کنند. به عبارتی، علاقهی واقعی به این شغل میتواند با انگیزههای بیرونی درآمیخته باشد.
چنین وضعیتی در طول زمان ممکن است به کاهش انرژی روانی و تعهد کاری منجر شود و از پایداری فرد در فرآیند آموزشی بکاهد.
معلمانی با انگیزه پایینتر، در مواجهه با چالشهای روزمره آموزشی و پرورشی، انعطاف و صبر کمتری نشان میدهند. و در نتیجه اثرگذاری آنان بر دانشآموزان کاهش مییابد.
به طور کلی باید گفت که شغل معلمی بیش از آنکه صرفاً یک شغل باشد، نیازمند علاقه و تعهد مستمر است و ورود دیرهنگام به این مسیر، این خصوصیات حیاتی را به طور بالقوه تحت تأثیر قرار میدهد و کیفیت آموزش را با چالش مواجه میسازد.
۳. مدت خدمت و بازدهی شغلی
ورود دیرهنگام به دانشگاه فرهنگیان، به طور طبیعی مدت زمان مفید خدمت در حرفهی معلمی را محدود میسازد. فردی که در سنین بالاتر وارد این مسیر میشود، پس از فارغالتحصیلی تنها فرصت محدودی برای ارائهی خدمات آموزشی خواهد داشت. این محدودیت، از یک سو پتانسیل سرمایهگذاری زمانی و مالی نظام آموزشی در تربیت او را کاهش میدهد و از سوی دیگر، امکان بهرهبرداری حداکثری از توانمندیها و تجربههای فرد را محدود میسازد.
۴. ابعاد فرهنگی و اجتماعی
معلمی علاوه بر انتقال دانش، نقشی اساسی در شکلدهی فرهنگ و تعاملات اجتماعی دانشآموزان ایفا میکند. ورود افراد با سنین بالاتر به این شغل، ممکن است موجب ایجاد فاصلهی نسلی میان دانشآموزان و معلمان گردد. این اختلاف سنی میتواند بر کیفیت ارتباطات آموزشی و پرورشی اثر منفی بگذارد، همدلی و درک متقابل را کاهش دهد و فرآیند یاددهی و یادگیری را با چالش روبهرو سازد.
>افزون بر این، ورود دیرهنگام به حرفهی معلمی ممکن است فرد را با فرهنگی متفاوت از نسل دانشآموزان مواجه کند؛ اختلاف در ارزشها، الگوهای رفتاری و زبان ارتباطی گاه مانعی جدی در مسیر انتقال مفاهیم پرورشی و آموزشی به شکلی مؤثر ایجاد مینماید. در نتیجه، پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ورود افراد با سنین بالاتر، یکی از ابعاد حیاتی است که میتواند بر اثرگذاری تربیت معلم و کیفیت آموزشی سایه افکند.
۵. کیفیت تربیت معلمان
تربیت معلم فرایندی حساس و پیچیده است که نیازمند ترکیبی از دانش تخصصی، مهارتهای تربیتی و درک عمیق فرهنگی و اجتماعی است. از این منظر، معلمی نه تنها انتقالدهندهی دانش است، بلکه الگویی برای رفتار، ارزشها و تعاملات دانشآموزان نیز محسوب میشود.
>به طور کلی میتوان گفت کیفیت معلمی تنها به دانش و مهارتهای حرفهای وابسته نیست، بلکه به توانایی فرد در ایجاد ارتباط مؤثر، انتقال ارزشها و مشارکت فعال در محیط آموزشی نیز بستگی دارد. ورود دیرهنگام به این مسیر، احتمال تحقق این الزامات را کاهش میدهد و میتواند تأثیر بلندمدت آن بر کیفیت نظام آموزشی را محدود سازد.
جمعبندی
در حالی که افزایش سقف سنی به منظور جبران کمبود نیرو و گسترش فرصتها انجام شده است، پیامدهای آن نشان میدهد که این اقدام میتواند در بلندمدت کیفیت دانشگاه فرهنگیان را تحت تأثیر قرار دهد و به ناکارآمدی نظام آموزشی بینجامد. از اینرو، ضروری است تصمیمگیرندگان با دقت و بررسی همهجانبه، تمامی ابعاد مثبت و منفی این سیاست را مدنظر قرار دهند.