پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴

۰۰:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳

مصاحبه تحلیلی

فشار اجتماعی نمی‌تواند مبنای سیاست‌گذاری تربیت معلم باشد

مسئله تغییر سقف سنی ورودی های دانشگاه فرهنگیان به سی سال، اخیرا در فضای تعلیم و تربیت ایران پرگفتگو شده است. اما آیا این تصمیم کارشناسانه بوده یا بر اساس فشار های اجتماعی در حال اتخاذ است؟ در گفتگو با حمید رفیعی، مسئول بسیج وزارت آموزش و ...

فشار اجتماعی نمی‌تواند مبنای سیاست‌گذاری تربیت معلم باشد

در روزهای اخیر، بحث و تصمیم‌گیری درباره افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان، واکنش‌های متعددی را در فضای علمی و آموزشی کشور برانگیخته است. دانشگاه فرهنگیان که مأموریت اصلی آن تربیت معلم برای آینده نظام تعلیم‌وتربیت است، با این تغییرات احتمالی در آستانه تحولات مهمی قرار گرفته است.
در همین راستا، پایگاه خبری ـ تشکیلاتی بعثنا به گفت‌وگو با جمعی از دغدغه مندان تعلیم و تربیت نشسته است تا ابعاد این تصمیم، پیامدهای احتمالی آن و نگاه کارشناسانه استادان دانشگاه را بازتاب دهد. یکی از این گفت‌وگوها توسط مریم بابازاده با حمید رفیعی؛ مسئول بسیج وزارت آموزش و پرورش انجام شده است.

 

سؤال: آقای رفیعی، این روزها افزایش سقف سنی به ۳۰ سال مطرح است. شما چه نگاهی به این تغییر دارید؟
متأسفانه گاهی فشار اجتماعی آن‌قدر زیاد می‌شود که نهادهای قانون‌گذار را وادار به تغییر می‌کند. همان‌طور که سال‌ها پیش سقف سنی از ۲۲ به ۲۴ افزایش یافت. چه تضمینی وجود دارد که امروز از ۲۴ به ۳۰ نرود و فردا به ۴۰ نرسد؟ مبنای تصمیم‌گیری نباید فشار اجتماعی باشد.

 

سؤال: برخی این تغییر را پاسخی به مطالبات اجتماعی می‌دانند. آیا این رویکرد را درست می‌دانید؟
به نظر من باید از سیاست‌ورزی‌های مقطعی عبور کنیم و تصمیم‌ها را بر ضوابط علمی بنا کنیم. ممکن است بررسی علمی زمان‌بر باشد، اما نتیجه آن پایدار و منطقی است.

 

سؤال: شما به دو مدل جذب در آموزش و پرورش اشاره کرده‌اید. کمی بیشتر توضیح دهید.
بله؛ ما دو مسیر داریم: مسیر اول؛ دانشگاه فرهنگیان با میانگین سنی حدود ۲۰ سال. مسیر دوم؛ آزمون‌های استخدامی با میانگین سنی حدود ۳۶ سال. مقایسه این دو نشان می‌دهد که جذب از مسیر دوم بیشتر شبیه کاریابی است. حتی در دیداری که با شهید رئیسی داشتم، گفتم آموزش و پرورش در حال تبدیل شدن به بنگاه کاریابی است.

 

سؤال: رهبر انقلاب هم بارها درباره سن تربیت معلم تأکید کرده‌اند. برداشت شما چیست؟
فرمایشات رهبری کاملاً روشن است: «سن جوانی، سن تربیت‌پذیری و یادگیری است.» معلم باید در همین سن آماده شود. بقیه مسیرها راه‌های اضطراری‌اند، نه مسیر اصلی. بنابراین اگر سقف سنی افزایش یابد، ما عملاً از فلسفه تربیت معلم فاصله گرفته‌ایم.

 

سؤال: اثر این تغییر بر هویت و فضای دانشگاه فرهنگیان چیست؟
وقتی دانشجوی ۲۰ ساله و ۳۰ ساله را کنار هم می‌گذاریم، شرایط کاملاً متفاوت است. دانشجوی جوان آماده زیست شبانه‌روزی و تربیت‌پذیری است. اما فرد ۳۰ ساله احتمالاً متأهل است، مسئولیت‌های دیگری دارد و شخصیتش شکل گرفته. در نتیجه بخش مهمی از فرآیند تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان بی‌اثر می‌شود.

 

سؤال: جمع‌بندی شما در این زمینه چیست؟
من معتقدم باید سقف سنی در آزمون‌های استخدامی کاهش یابد، نه اینکه در دانشگاه فرهنگیان افزایش یابد. حضور افراد بالای ۳۰ سال در آموزش و پرورش مؤثر نیست. مسیر اصلی باید همان بازه ۱۸ تا ۲۴ سالگی باشد تا منش و مشی تربیت معلم ــ که مبتنی بر تربیت تمام‌ساحتی و شبانه‌روزی در جوانی است ــ حفظ شود.

مطالب مرتبط