به گزارش پایگاه خبری تشکیلاتی بعثنا، محمد حسین کریمیان مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید رجایی قم در یادداشتی نوشت:
دانشگاه فرهنگیان، به مثابه کانون اصلی تربیت معلم تراز انقلاب اسلامی، رسالتی سنگین بر عهده دارد. هدف نهایی این دانشگاه، تربیت معلمانی است که بتوانند شایستگیهای ساحتهای ششگانه تعلیم و تربیت را در کلاس درس و زندگی خود محقق سازند. اما متأسفانه، شاهد سرایت یک نقیصه مخرب در بطن فعالیتهای فرهنگی و تربیتی هستیم که از آن تحت عنوان «گواهی محوری» یاد میشود.
گواهیمحوری یعنی تبدیل شدن «دریافت گواهی» به هدف اصلی شرکت در یک برنامه، نه «کسب محتوا» و «عمقبخشی به شایستگیها». این امر به جایی رسیده که بسیاری از برنامهها تنها با وعدهی اعطای «گواهی معتبر» تبلیغ میشوند و این گواهی به جای آنکه تاکیدی بر فرآیند یادگیری عمیق باشد، خود تبدیل به انگیزهی اصلی و پایان کار میشود. هنگامی که برنامهها تنها با جاذبهای به نام «اعطای گواهی» تبلیغ میشوند، باید بدانیم که ریشههای محتوایی و تربیتی آن برنامهها در حال پوسیدن است.
رویکرد رایج در تمرکز افراطی بر «اعطای گواهی» برای هر برنامه، کارگاه یا فعالیت فوق برنامه، اگرچه در ظاهر با هدف تشویق صورت میگیرد، اما در عمل میتواند پیامدهای مخربی بر کیفیت فرآیند تربیت معلم داشته باشد.
این پیامدها عبارتند از:
۱. سطحیسازی و تقلیل محتوا:
وقتی هدف اصلی برگزاری یک برنامه، صدور گواهی میشود، فشار بر مجریان و مسئولان فرهنگی برای کمّیگرایی(تعدد برنامه ها) افزایش مییابد. در نتیجه، عمق فکری، پژوهشی و کاربردی محتوا قربانی میشود تا برنامه سریعتر برگزار و گواهی صادر شود.
۲. سلب اعتبار از محتوای دانشی:
محتوای غنی، استاد برجسته و اتمسفر علمی_فکری پربار باید محرک اصلی حضور باشند؛ اگر صرفاً «گواهی» اولویت پیدا کند، مرجعیت فکری و علمی دانشگاه مخدوش میشود.
۳. جایگزینی انگیزه بیرونی با اشتیاق درونی:
تأکید مداوم بر امتیازات و گواهیها، انگیزه اصیل دانشجومعلم برای کسب شایستگیهای حرفهای، رشد اخلاقی و فرهنگی را به یک انگیزه بیرونی و مادی(جمعآوری امتیاز و سوابق) تبدیل میکند. این مسئله، ویژگی هایی مثل تعهد و مسئولیتپذیری که از جمله شاخصه های اصلی برای معلمی هست را تضعیف میکند.
۴. فقدان ارزیابی دقیق:
اگر هدف، دادن گواهی باشد، دیگر نیازی به ارزیابی جدی و دقیق یادگیری نیست؛ صرف حضور کافی است. این موضوع به تضمین کیفیت تربیت و آموزش آسیب میزند.
۴. ترویج ظاهرسازی و کم توجهی به ماهیت تربیت:
در محیط گواهیمحور، ملاک موفقیت دانشگاه، نه تعداد معلمان تحولآفرین تربیتشده، بلکه تعداد گواهیهای صادر شده است. این نوع آمارگرایی، تنها یک صورتسازی فریبنده است که عمق فاجعهی تربیتی دانشگاه های فرهنگیان را پنهان میکند.
۶. جایگزین شدن گواهی به جای علم:
این رویکرد به طور پنهان، ارزش مدرک و گواهی را به جای ارزش ذاتی علم و تربیت مینشاند و در درازمدت، انگیزههای مادی را بر دغدغههای معنوی و رسالت معلمی غالب میکند.
تأکید بر گواهی، علاوه بر اینکه به کیفیت برنامه ها آسیب می زند؛ اگرچه میتواند به عنوان ابزار انگیزشی اولیه عمل کند، اما غلبه آن بر هدف اصلی تربیت شایستگیمحور، نهایتاً منجر به تربیت معلمانی با «رزومههای پربار» اما «توانمندیهای علمی و عملی ناکافی» خواهد شد که این امر، مغایر با سند تحول بنیادین و رسالت دانشگاه فرهنگیان است.
ضروری است که در کلیهی سطوح مدیریتی، فرهنگی و دانشجویی، بر اصالت محتوا، عمق بخشیدن به تربیت، پیشرفت و ارتقای قابلیتهای دانشجومعلمان پافشاری شود. وظیفهی خطیر ما در دانشگاه فرهنگیان، حرکت به سمت تربیت معلمانی است که منبعثکننده تحول باشند و با الهام گیری از آرمان های انقلاب اسلامی در نبرد تاریخی حق علیه باطل خمینی وار عمل کنند.