سخنگوی دولت و استاندار: حاضر/ دانشجو معلم: غایب
حضور رسمی سخنگوی دولت و استاندار در دانشگاه فرهنگیان، اما غیبت صدای دانشجومعلم. آیا این دیدارها فرصتی برای شنیدن است یا تنها تکمیل تقویم کاری مسئولان؟
حضور رسمی سخنگوی دولت و استاندار در دانشگاه فرهنگیان، اما غیبت صدای دانشجومعلم. آیا این دیدارها فرصتی برای شنیدن است یا تنها تکمیل تقویم کاری مسئولان؟
به گزارش پایگاه خبری تشکیلاتی بعثنا؛ فرزاد امره ای معاونت رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان قزوین نوشت: جناب استاندار، ماهها گذشت و دانشگاه فرهنگیانی که پذیرای شما باشد یافت نشد!!! اکنون سخنگوی دولت آمده است تا جای آن را به شما نشان دهد؟ دیروز، ۲۴ آذرماه، دانشگاه فرهنگیان میزبان حضور سخنگوی دولت و استاندار قزوین بود. حضوری رسمی و پررنگ؛ اما در میان این برنامه، یک غیبت بیش از همه به چشم آمد: دانشجومعلم. نه غیبت فیزیکی، بلکه غیبت در گفتوگو، در شنیده شدن، و در اولویت.
دانشگاه فرهنگیان، خانه تربیت معلمان آینده است؛ جایی که مسیر آموزش کشور از همین امروز در آن شکل میگیرد. دانشجومعلمان در این فضا، با وجود محدودیتها و دغدغههای متعدد، برای مسئولیتی آماده میشوند که مستقیماً با فرهنگ، آموزش و آینده جامعه پیوند خورده است. طبیعی است که انتظار داشته باشند حضور مسئولان، فرصتی برای شنیدن و گفتوگو باشد؛ حضوری که معنای مسئولیت بدهد، نه صرفاً ثبت یک بازدید. با این حال، آنچه در این حضور رسمی رخ داد، بیش از آنکه نشانه توجه باشد، پرسشی جدی را پررنگتر کرد: جایگاه دانشجومعلم در اولویتهای مسئولان کجاست؟
سرکار خانم مهاجرانی برای شرکت در یک جشن به دانشگاه فرهنگیان آمدند و جناب استاندار نیز پس از ماهها به این دانشگاه قدم گذاشتند؛ حضوری که اگرچه در ظاهر قابل احترام بود، اما در عمل، هیچ فرصتی برای شنیدن صدای دانشجومعلمان در آن دیده نشد. نکتهای که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت، این است که جناب استاندار، رئیس هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان قزوین هستند؛ جایگاهی که اقتضای آن، ارتباط مستقیم، مستمر و مؤثر با بدنه اصلی دانشگاه است. این پرسش جدی مطرح میشود که چگونه میتوان مسئولیت بالاترین سطح تصمیمگیری را بر عهده داشت، اما ارتباط واقعی با دانشجومعلمان برقرار نکرد؟
دانشجومعلمان، صاحبان واقعی این دانشگاهاند. با این حال، در چنین برنامههایی، نه مجالی برای طرح دغدغههایشان فراهم میشود و نه گفتوگویی شکل میگیرد. این تجربه بار دیگر نشان داد که حتی حضور مسئولان بلندپایه نیز تضمینی برای شنیده شدن صدای دانشجومعلم نیست؛ بهویژه زمانی که شنیدن، در اولویت برنامهها قرار ندارد. مسئله، فقط یک دیدار یا یک برنامه خاص نیست. مسئله، نگاهی است که پشت این نوع حضورها قرار دارد؛ نگاهی که دانشجوی دغدغهمند را نه بهعنوان سرمایه، بلکه گاه بهعنوان مسئله میبیند. نگاهی که سکوت را ترجیح میدهد، نه پرسش.
اگر این رویکرد ادامه پیدا کند، نتیجهای جز فاصله گرفتن دانشگاه فرهنگیان از رسالت اصلی خود نخواهد داشت. و این پرسش جدیتر از همیشه مطرح میشود:
آیا این همان دانشگاه فرهنگیان است که قرار است مرکز ثقل نظام آموزشوپرورش کشور باشد؟ معلم، ستون آموزش و تربیت جامعه است و دانشجومعلم، پایه این ستون. بیتوجهی به دغدغههای او، بیتوجهی به آینده کلاسهای درس و مسیر آموزش کشور است. دانشگاه فرهنگیان بیش از هر چیز به گفتوگوی واقعی، شنیدن بیواسطه و تصمیمگیری مبتنی بر واقعیت نیاز دارد؛ نه حضورهای کوتاه و برنامههایی که بدون تعامل به پایان میرسند.
امید آن است که روزی حضور مسئولان در دانشگاه فرهنگیان، نه صرفاً یک اتفاق تقویمی، بلکه فرصتی واقعی برای شنیدن، فهمیدن و اصلاح باشد؛ روزی که احترام به مقام معلم و دانشجومعلم، پیش از آنکه در سخن گفته شود، در عمل معنا پیدا کند. و تا آن روز، این پرسش همچنان باقی است:
در میان این همه برنامه و حضور مسئولان، آیا دانشجومعلم دیده میشود؟
